"آنچه که من مایلم واقعا بدانم ، این است که آیا خداوند میتوانسته جهان را به طریق دیگری بیافریند. یعنی آیا ضرورت سادگی منطقی هیچگونه آزادی عمل باقی نمیگذارد."
آلبرت انیشتین ، فیزیکدان بزرگ در سال 1879 میلادی در یک خانواده یهودی در شهر اولم به دنیا آمد و در شهر مونیخ بزرگ شد. وی در سال 1886 دوران مدرسهاش (مانند کلاس ویلون که از سن 6 سالگی تا سن 13 سالگی بطول انجامید) را در شهر مونیخ شروع کرد. او همچنین در منزل آموزشهای مذهبی آیین یهود را فرا میگرفت. دو سال بعد انیشتین وارد ورزشگاه لیت پولد (Luitpold Gymnasium) شد. او ریاضیات ، بویژه حساب دیفرانسیل و انتگرال را در سال 1891 شروع کرد.
در سال 1894 خانواده انیشتین به میلان رفت، اما وی در شهر مونیخ ماند. در سال 1895 در آزمون ورودی برای اخذ مدرک مهندسی برق مردود شد. انیشتین در سال 1896ملیت آلمانی خود را انکار کرد و برای چند سال بیهویت بود. او حتی تا سال 1899 ملیت سوئیسی را نیز قبول نکرد. ملیت سوئیسی وی در سال 1901 به وی اعطا شد. بعد از مردودی در امتحان ورودی EHT انیشتین از طریق مدرسه دیگری در زوریخ اقدام به ورود به دوره مذکور نمود. در این مدرسه ، انیشتین مقالهای نوشت که در آن مقاله طرح خود را برای آینده ارائه کرده بود. خود انیشتین در این باره میگوید:
"اگر من شانس خوبی برای گذراندن امتحاناتم داشتم، به زوریخ میرفتم. من میخواستم برای چهار سال به منظور مطالعه ریاضیات و فیزیک در آنجا بمانم. من خودم را مناسب تدریس در شاخههای علوم طبیعی و انتخاب قسمتهای تئوری آنها تصور میکردم."
در واقع انیشتین با این طرح خود موفق شد. در سال 1900 به عنوان معلم ریاضی و فیزیک فارغ التحصیل شود. یکی از دوستان انیشتین در دوره ETH مارسل گروسمن بود که همکلاس انیشتین بود. انیشتین به خاطر صاف بودن کف پاهایش و نیز ابتلا به بیماری واریس از خدمت سربازی معاف شد. در نیمه سال 1901 او یک کار موقت به عنوان مدرس ریاضی در هنرستان فنی در Winterthur پیدا کرد. در این زمان انیشتین مینویسد:
من از جاه طلبی رسیدن به دانشگاه دست کشیدم.
موقعیت موقت دیگری که انیشتین بدست آورد، تدریس در یک مدرسه خصوصی در Schaffhausen بود. در این زمان وی با توصیه پدر گروسمن به مدیر اداره ثبت اختراعات ، در آنجا به عنوان کارمند درجه سه استخدام شد. انیشتین از سال 1902 تا سال 1909 در اداره ثبت اختراعات پست موقت اولیه خود را حفظ کرد. اما در سال 1904 موقعیت او پایدار شد و در سال 1906 ، وی به کارمند درجه دو ارتقاء شغلی یافت. در اداره ثبت اختراعات برن ، در ساعات بیکاری ، انیشتین یک محدوده حیرت انگیز از نوشتههای خود را در زمینه انتشارات فیزیک نظری کامل کرد.
انیشتین در سال 1905 از دانشگاه زوریخ به خاطر رساله خود تحت عنوان "سنجش نوین از ابعاد مولکولی" درجه دکتری دریافت کرد. وی رسالهاش را به گروسمن اختصاص داد. انیشتین سه صفحه اول تمام نوشتجات خود را به آزمون پدیدههای کشف شده توسط ماکس پلانک اختصاص داد. بر این اساس به نظر میرسید که انرژی الکترومغناطیسی گسیل شده از اشیا تابش کننده به صورت کوانتومهای گسسته باشد. انرژی این کوانتاها مستقیما با فرکانس تابشی متناسب است. به نظر میرسید این امر مخالف نظریه کلاسیک الکترومغناطیس که بر پایه معادلات ماکسول و قوانین الکترودینامیک که فرض میکند انرژی الکترومغناطیسی از امواجی تشکیل شده است که میتواند محتوی هر مقدار کوچکی از انرژی باشد، بنا شده است.
مقاله دوم انیشتین در سال 1905 در مورد موضوعی که امروزه نسبیت خاص نامیده میشود، اختصاص یافت. انیشتین نظریه جدید خود را بر پایه تفسیر مجدد اصول نسبیت کلاسیک ، یعنی اینکه قوانین فیزیک مجبور هستند در کلیه چارچوبهای مرجع فرم یکسانی داشته باشند، بنا نهاد. به عنوان یک فرضیه بنیادی دیگر انیشتین فرض کرد که سرعت نور در کلیه چارچوبهای مرجع به عنوان یک الزام از نظریه ماکسول ثابت باقی میماند. در سال 1905 اینشتین نشان داد که چگونه جرم و انرژی هم ارزند. انیشتین اولین فردی نبود که تمام مولفههای نظریه خاص نسبیت را پیشنهاد کرد. سهم او در وحدت قسمتی از مکانیک کلاسیک و الکترودینامیک ماکسول بود.
سومین مقاله انیشتین در سال 1905 به مکانیک آماری مربوط بود. یک میدانی که بوسیله بولتزمن و گیبس مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از سال 1905 انیشتین کارهایش را در زمینه توصیف موارد بالا ادامه داد. وی سهم مهمی در نظریه کوانتوم داشت، اما او به تعمیم نسبیت خاص به پدیدههایی شامل چارچوبهای شتابدار پرداخت. کلیدی که در سال 1907 با اصل هم ارزی در شتاب گرانشی آشکار شد، نگاه داشته شد تا از شتابی که بوسیله نیروهای مکانیکی ایجاد میشود، متمایز گردد. بنابر این جرم گرانشی و جرم لختی مساوی در نظر گرفته میشدند.
در سال 1908 انیشتین بعد از ارائه شایستگی مقالهاش (نتایج ساختمان تابش ناشی از قانون توزیع انرژی جسم سیاه) در دانشگاه برن به عنوان مدرس پذیرفته شد. طی این سال انیشتین استاد دانشگاهی در زوریخ شد و لذا از سمت تدریس در برن استعفا داد.
در سال 1909 انیشتین به عنوان یک متفکر برجسته علمی به رسمیت شناخته شد. در این سال انیشتین از اداره ثبت اختراعات نیز استعفا داد. او در سال 1911 به عنوان یک استاد کامل در دانشگاه کارل فردیناند ، در پرگ منصوب شد.
در واقع سال 1911 برای انیشتین یک سال پرمعنی بود، چون در این سال او قادر شد تا مقدمات پیشگویی درباره کیفیت پرتو نور ستارگان در هنگام عبور از نزدیکی خورشید را ، تهیه نموده و روشن کند که نور ستارگان هنگام عبور از نزدیکی خورشید منحرف میشود. از آنجا که این مسئله به اثباتهای تجربی اولیه در توجه به نظریه انیشتین منجر شد، بسیار مهم بود.
در سال 1912 انیشتین یک فاز جدیدی از تحقیقات گرانش خود را با کمک دوست ریاضیدانش ، مارسل گروسمن ، با بیان کارش در جملاتی از محاسبات تانسوری از کارهای لویی چویتا و ریچی آغاز کرد. انیشتین این کار جدید خود را نظریه نسبیت عام نامید. انیشتین در سال 1921 موفق به دریافت جایزه نوبل در فیزیک شد. این جایزه نه به خاطر نظریه نسبیت ، بلکه به خاطر کشف اثر فوتوالکتریک به وی تعلق گرفت.
نظریه انیشتین در مورد هم ارزی جرم و انرژی ، به ماده به صورت یک بسته متراکمی از انرژی نگاه میکند، طوریکه این دو به یکدیگر قابل تبدیل هستند. بعد از این کشف دانشمندان موفق به توجیه پدیده رادیواکتیو شدند. در این زمان انیشتین نامهای به رئیس جمهور آمریکا نوشت و اظهار داشت که میتوان با تبدیل جرم به انرژی بمب اتمی ساخت. در این زمان رئیس جمهور آمریکا دستور تاسیس سازمان عظیمی را داد که وی مسئول ساختن بمب اتمی شد. برای این کار از شکافت هسته اورانیوم استفاده شده بود.
در سال 1945 اورانیوم به مقدار کافی برای ساخت بمب جمـع شـده بود و ساختن بمب در آزمایشگاهــی در لوس آلاموس به سرپرستی فیزیکدان آمریکایی رابرت اوپنهایمر صورت گرفت. آزمودن چنین وسیلهای در مقیاس کوچک ناممکن بود. بنابراین اولین بمب اتمی در ساعت 5.5 صبح روز 16 ژوئیه 1945 منفجر شد و نیروی انفجاری برابر 20 هزار تنTNT آزاد کرد.
دو بمب دیگری هم ، که یکی بمب اورانیوم به نام پسرک به وزن 4.5 تن و دیگری بمب پلوتونیمی تهیه شد. اولی روی هیروشیما و دومی روی ناکازاکی در ژاپن انداخته شد. صبح روز 16 اوت 1945 در ساعت 10 و ده دقیقه صبح شهر هیروشیما با یک انفجار اتمی به خاک و خون کشیده شد. اوپنهایمر مسئول پروژه بمب و دیگران از شدت عذاب وجدان لب به اعتراض گشودند و به زندان افتادند. آلبرت انیشتین در این زمان اعلام کرد که اگر روزی بخواهم دوباره به دنیا بیایم دوست دارم یک آهنگر شوم.
آلبرت انیشتین ، سالهای آخر عمر خود را در شهر پرینستون (شهری در ایالات متحده آمریکا) به سر آورد. وی در این شهر بیشتر عمر خود را صرف تکمیل نظریههای خود در مورد وحدت نیروهای طبیعی کرد. انیشتین در 18 آوریل 1955 میلادی از دنیا رفت. یکی از خصوصیات بارز انیشتین ، قبول واقعیت و اعتراف به اشتباهات خود بود. خصوصیتی که شاید در بین افرادی که از نظر علمی جایگاه اندکی دارند، به ندرت وجود داشته باشد. به عنوان مثال زمانی او مشغول مطالعه نظریه گرانش و نسبیت عام بود، در مورد خود چنین میگوید:
"این روزها وقت من یک سره صرف نظریه گرانش میشود و امیدوارم به کمک یکی از دوستان ریاضیدان خود بر مشکلات چیره شوم. چیزی که مسجل است، این است که من هرگز در عمر خود در چنین وضعیت پرچالشگرانهای قرار نگرفته بودم. از منظر باریک بینانه تر به ریاضیات ، کم کم احترام زیادی نسبت به ریاضیدانان در من بوجود میآید. در صورتی که تاکنون ، از روی جهالت ، ریاضیات را یک چیز تجملی میدانستم. اگر این موضوع را کنار بگذاریم، مسئله آغازین نسبیت ، بازی بچهها است."
ایشان سال 2005 میلادی (1384 هجری شمسی) را سال جهانی فیزیک نام نهادند.
دانشمندان کهکشانی کشف کردهاند که مانند یک کارخانهی ستارهسازی، سالانه 4000 ستاره تولید میکند.
ستارهشناسان، یک ماشین کیهانی تولید ستاره کشف کردند. کهکشانی در جهان بسیار دور که با آهنگی شگفتانگیز ستاره تولید میکند: 4000 ستاره در سال. در مقایسه، کهکشان خود ما هر سال 10 ستاره تولید میکند. این آهنگ باور نکردنی نشان میدهد که برای اولین بار شاهد شکلگیری یکی از بزرگترین کهکشانهای بیضوی هستیم
این کشف حاصل رصد چندین تلسکوپ در طول موجهای مختلف است. در نور مریی این کهکشان به خاطر فاصلهی زیادش به صورت لکههای محوی دیده میشود. اما مشاهده این لکههای محو در طول موجهای فروسرخ و طول موجهای زیرمیلیمتری، آن را به صورت یکی از درخشانترین کهکشانهای دوردست نشان میدهد. درخشندگی قیاسی از آهنگ تولید ستاره در کهکشان است. شناخت این کهکشان با چنین خواص غیر عادی تنها با بررسی آن در تمام طیف الکترومغناطیسی امکانپذیر بود.
این کهکشان در دسته کهکشانهای «ستارهزا» (starburst) قرار دارد و درخشندهترین آنها در جهان بسیار دور به حساب میآید. دلیل این درخشندگی، شمار عظیم ستارههای جوان در آن است. هنگامی که ستارهها زاده میشوند، در سطح بالایی نور فرابنفش میتابانند و مقدار زیادی غبار تولید میکنند. غبار نور فرابنفش را جذب میکند و گرم میشود، سپس با تابش در طول موجهای فروسرخ و زیرمیلیمتری، گرما را به محیط پس میدهد. فرآیندی که باعث میشود این کهکشان در نور فروسرخ به طور غیر عادی بدرخشد.
ستاره شناسان در طول موج مریی فاصله دقیق این کهکشان را اندازه گرفتند: 3/12 (دوازده و سه دهم) میلیارد سال نوری. دیدن این کهکشان به معنی تماشای جهان در سن 3/1 (یک و سه دهم) میلیارد سال نوری است (سن جهان 7/13 (سیزده و هفت دهم) میلیارد سال برآورد شده است). اگر سن جهان را با سن یک انسان مقایسه کنیم، این کهکشان را در 6 سالگی جهان میبینیم. آهنگ ستارهسازی این کهکشان با استفاده از طول موجهای رادویی اندازه گرفته شده است: 1000 تا 4000 ستاره در سال. با این آهنگ، کهکشان تنها 50 میلیون سال زمان نیاز دارد تا به کهکشانی هماندازه بزرگترین کهکشانهایی که امروزه میبینیم تبدیل شود. زمانی نه چندان طولانی در مقیاس کیهانی. پیش از این کشف، دورترین کهکشانی که چنین آهنگی را نشان میداد، کهکشانی در فاصله 7/11(یازده و هفت دهم) میلیارد سال نوری در سن 9/1 ( یک و نه دهم) میلیارد سال جهان بود.
تولید ستاره در این کهکشان با «مدل سلسله مراتبی»(Hierarchical model)، متعارفترین تئوری شکلگیری کهکشانها، ناسازگار است. بنابر این تئوری، کهکشانها ستارههایشان را به آهستگی و با گذر زمان، با مصرف قسمت کوچکی از مواد کهکشانی میسازند و نه در فرآیند بزرگی از ستارهسازی آنچنان که در این کهکشان دیده میشود. پرسش این است که این کهکشان یک استثنا است یا اینکه بیشتر کهکشانهایی که در ابتدای جهان شکل گرفتهاند چنین آهنگ بالایی از تولید ستاره داشتهاند. پاسخ این سوال میتواند سطح سازگاری تئوری سلسله مراتبی را با واقعیت تعیین کند
یک ابر سحابی به کهکشان شیری برخورد خواهد کرد
گروهی از دانشمندان کشف کردند که یک سحابی بسیار بزرگ در حال نزدیک شدن به کهکشان راهشیری است و با برخورد به آن در کمتر از ۴۰ میلیون سال آینده، آتش بازی بزرگی به راه میاندازد.در نشست تخصصی انجمن نجوم آمریکا در ایالت تگزاس، گروهی از دانشمندان کشف اخیر خود را دربارهی برخورد یک تودهی عظیم از گاز هیدروژن با کهکشان راه شیری در کمتر از ۴۰ میلیون سال بعد اعلام کردند. بر این اساس، سحابی اسمیت که هیدروژن کافی برای تولید بیش از یک میلیون ستاره خورشید مانند را دارد، با فاصلهی تنها ۸ هزار سال نوری از کهکشان ما، با سرعت بسیار به سمت قرص راه شیری در حرکت است. با برخورد این سحابی در فاصله بین ۲۰ تا ۴۰ میلیون سال بعد، آتش بازی مهیبی در راه شیری پدید میآید.
این توده که در سال ۱۹۶۳ کشف شده است با پهنای ۲۵۰۰ سال نوری و طول ۱۱ هزار سال نوری، توجه گروهی از اخترشناسان را به خود جلب کرد تا دانشمندان با تلسکوپ رادیویی «گرین بنک»(Green Bank)، به رصد آن بپردازند.
این توده پس از برخوردی با زاویه حدود ۴۵ درجه به یکی از بازوهای کهکشان، با تغذیه ستارههای راه شیری و برهم زدن شکل خوشههای ستارهای، مقدمه ظهور ابرنواخترهای پی درپی پس از چند میلیون سال خواهد بود، که بی شباهت به آتش بازی کریسمس نیست!(محل برخورد و چگونگی آن را در شکل مقابل ببینید)http://www.nojum.ir/Common/Thumbnail...g&MaxWidth=225
این دانشمندان با نقطه گذاری بیش از ۴۰۰۰۰ منطقه از این سحابی به منظور تعیین دقیق شکل و موقعیت سحابی، اندازه ظاهری این توده را در آسمان زمین در حدود ۱۵ درجه برآورد کردند یعنی ۳۰ برابر قطر ماه در آسمان! اما به خاطر این که در سحابی ستارهای وجود ندارد، به صورت مرئی دیده نمیشود.
دانشمندان در ابتدا قادر به تشخیص این که این توده از کهکشان خارج میشود، یا از آن دور میشود نبودند، ولی پس از مشاهده سرعت زیاد توده و رصد آشفتگی در نواحی نزدیک به توده متوجه نزدیک شدن سحابی به کهکشان شدند. در این برخورد منظومه شمسی با زاویهای در حدود ۹۰ درجه، از محل برخورد دور خواهد بود.
مچنین اثرات ناشی از نیروهای کشندی راه شیری در این سحابی مشاهده شده است که شباهت زیادی به اثر گرانش خورشید به دنبالهدارها در منظومه شمسی دارد و ممکن است موجب گسیختگی و از هم پاشیدن قسمتهای کم چگال سحابی قبل از برخورد بخش چگال توده شود.http://www.nojum.ir/Common/Thumbnail...g&MaxWidth=225
پس از برخورد توده به راه شیری، گاز هیدروژن همچون بارانی بر کهکشان فرو خواهد ریخت که در این مرحله احتمال تشکیل سریع ستارههای پرجرم و بزرگ به خاطر شوک برخورد و تزریق گاز هیدروژن وجود دارد.
گروهی از دانشمدان علت پیدایش حلقهای از ستاره های درخشان به نام کمربند «گلد»(Gold) در نزدیکی خورشید را تصادمی مشابه با راه شیری در گذشته میدانند.
منبع:http://www.nrao.edu/
کاوش در اقیانوس های اروپا یکی از قمر های مشتری.
بنا نر تخمین اختر شناسان نیمی از سیستم های سیاره ای کشف شده در کهکشان ما حاوی سیاراتی مانند زمین می باشد
دانشمندان از یک دهه گذشته تا کنون حدود 100 سیستم سیاره ای در کهکشان کشف کرده اند که همگی دارای سیارات غول پیکری مانند مشتری هستند. شرایط چنین سیارات عظیمی برای شکل گیری حیات، نامناسب است. اما بنابر تحقیقات اختر شناسان دانشگاه آزاد انگلستان که در نشست سالیانه انجمن ملی نجوم این کشور اعلام شد، سیاراتی شبیه به زمین نیز باید به وفود در این منظومه های سیاره ای موجود باشنداما به علت کوچک بودن، با فناورهای فعلی، قابل مشاهده نیستند. بنابر نظر اخترشناسان، پیشرفت فناوری و ساخت تلسکوپ های پیشرفته تر، مشاهده چنین سیارات را تا 15 سال آینده، میسر خواهد کرد.
ستاره ای با فاصله ی ۱۷ هزار سال نوری از زمین کشف شد این سیاره تا کنون دور ترین سیاره ای است که دیده شده این کشف، با همکاری دو تیم از اختر شناسان در قالب پروژه های " مشاهدات میکرو گرانش در اختر فیزیک" و " آزمایش عدسی گرانشی اپتیکی" صورت گرفت. در این پروژ ها ، از تاثیر گرانشی مجموعه سیستم سیاره ای ( مجموعه سیاره و ستاره ای که حول آن در گردش است) بر نور ستاره ای که در پشت سیستم ودر فاصله ای بسیار دورتر واقع است، استفاده می شود. این اثر که " عدسی گرانشی" نام دارد، اختر شناسان را قادر می سازد تا با مطالعه دقیق نور ستاره واقع در زمینه، اطلاعاتی را در مورد سیستم سیاره ای بدست آورند. تحلیل اطلاعات حاصل نشان می دهد که جرم سیاره کشف شده، حدود 1/5 برابر جرم مشتری است. فاصله این سیاره نسبت به ستاره مادر، در حدود سه برابر فاصله زمین از خورشید است منظومه ی شمسی. سیاره پلوتو آخرین سیاره منظومه شمسی سیاره پلوتو است، ممکن است بعدها در اطراف این سیاره جرم دیگری پیدا شود. پلوتو دنیای کوچکی است که بطور متوسط حدود 6 میلیارد کیلومتر از خورشید فاصله دارد، مدار آن، چنان بیضی شکل است که گاهی از نپتون به خورشید نزدیکتر میشود. به دلیل اینکه از خورشید دور است، جو ابرآلود ندارد و پوششی از یخ سراسر پلوتو را فرا گرفته است. «کلایدتومبا» ستارهشناس در مدت یک ماه عکسبرداری از آسمان شب و مقایسه هزاران عکس با یکدیگر در منطقه دایرهالبروج بالاخره به جرم سیارهای برخورد کرد که 2 عکس متوالی، یک ستاره اندکی جابجا شده بود و این کشف سیاره پلوتو در سال 1930 بود. دما در سطح این سیاره به 240 ـ درجه سانتیگراد برآورده میشود، زیرا این سیاره تا فاصله حدوداً 5/7 میلیارد کیلومتر از خورشید به عقب میرود و مرزهای منظومه شمسی را گسترش میدهد. سرعت مداری این سیاره به کمترین مقدار خود در میان سیارات منظومه شمسی رسیده و به حدود 7/4 کیلومتر بر ثانیه میرسد. به علت دوری این سیاره و عدم دسترسی ؟ به آن، مشخصات فیزیکی آن چندان معلوم نشده است. این سیاره هر 248 سال یکبار به گرد خورشید میچرخد. پلوتو یک قمر به نام کارون دارد. سیاره نپتون حرکات بینظمی که در مسیر مدار سیاره اورانوس مشاهده شد دانشمندان را بر آن داشت که به وجود سیارة دیگری پی ببرند. نپتون تقریباً با مداد و کاغذ کشف شد. سیاره نپتون از بسیار جهات شبیه به سیاره اورانوس است. قطر آن در استوا به 49 هزار و در نواحی قطبی به 48 هزار کیلومتر میرسد در فاصلهای بطور متوسط 4 میلیارد و 495 میلیون کیلومتر از خورشید قرار گرفته است، و با سرعت 5/5 کیلومتر در ثانیه حرکت میکند. یکسال این سیاره حدود 165 سال طول میکشد، درحالیکه در هر 16 ساعت و 6 دقیقه یکبار به دور محور خود میچرخد. سفینه و یا جبر، 6 قمر دیگر را علاوه بر 2 قمری که از زمین کشف شده بود مشاهده نمود. این سیاره دورافتاده را 3 حلقه احاطه نموده است. حلقه بیرونی بیشتر شبیه پارههایی از یک قوس است و حلقه نزدیک به سیاره قطری حدود 2500 کیلومتر را داراست، ممکن است مابین حلقهها مواد غباری نازکی قرار داشته باشد، بیرونیترین قمر سیاره نپتون در فاصله 5 میلیون و 511 هزار کیلومتری آن قرار دارد. بزرگترین قمر نپتون قطری معادل 2720 کیلومتر دارد. رنگ این سیاره از درون تلسکوپ کمی آبی رنگ بوده و دارای سه لکه روشن و دائمی است، جو این سیاره را گازهایی همچون متان و هیدروژن تشکیل داده و بسیار فعال و پرسرعت به دور سیاره میچرخند. این سیاره از میدان مغناطیسی نسبتاً قویی برخوردار است. محورهای مغناطیسی آن با محورهای جغرافیائی دارای اختلافی حدود 50 درجه دارد و به نظر میرسد این سیاره نیز مانند اورانوس در حال تغییر مکان جابجایی قطبی است. چرخش قمرهای مهم نپتون مانند «تریتون» و «نریید» که برخلاف گردش محور نپتون به دور آن میچرخند. سبب شده دانشمندان حدس بزنند که پس از پیدایش منظومه شمسی این قمرها به اسارت نپتون درآمده است. اورانوس هفتمین سیاره از خورشید، سیاره اورانوس است که در فاصلة متوسط دومیلیارد و 870 میلیون کیلومتری خورشید قرار گرفته است. سیارهای است که برای نخستین بار ویلیام هرسل انگلیسی آن را در سال 1781 درون تلسکوپ خود یافت. او متوجه شد که یک ستارهای را مشاهده میکند که دارای قطر کوچکی است و او را در تردید فرو برد. تحقیقات بعدی او سبب شد هفتمین سیاره را کشف کند. این سیاره هر 84 سال یک بار یک دور به گرد خورشید میچرخد. و این مدار طولانی را با سرعت 8/6 کیلومتر در ثانیه طی میکند. این سیاره نیز گازی بوده و در مدت 17 ساعت و 5 دقیقه یک بار به خود میچرخد. از نکات جالب این سیاره انحراف زیاد محور این سیاره است. محور شمالی جنوبی این سیاره 98 درجه نسبت به حالت عمود بر صفحه گردش آن است، بنابراین قطب شمال آن رو به خورشید است و نیمی از یک سال آن شب در قطب جنوب است. استوای این سیاره از مناطق سرد آن به شمار میرود. به نظر میرسد جو سیاره از گازهای متان، آمونیاک تشکیل شده و رنگ سبز آن که از درون تلسکوپ به چشم میخورد نتیجة وجود گاز متان است، قطر استوایی سیاره حدود 51500 کیلومتر و قطر قطبی آن بیش از 49 هزار کیلومتر است. دمای سطحی آن از 200 درجه سانتیگراد زیر صفر کمتر بوده و نور ضعیف خورشید اندکی سطح آن را روشن میکند. تاکنون برای این سیاره 5 قمر در نظر گرفته میشد که از زمین قابل رؤیت است (به کمک تلسکوپ). لیکن سفر سفینه و یا جر2ـ10 قمر دیگر را در اطراف این سیاره کشف نمود. در نهایت در دو سال گذشته 6 قمر دیگر هم برای این سیاره کشف شده است. زحل ـ زیباترین سیاره منظومه شمسی زحل اندکی کوچکتر از مشتری ششمین سیاره از منظومه شمسی است. گالیله نخستین کسی بود که این زیباترین جرم آسمانی را رویت نمود. زحل با حلقههای اطرافش زیبایی دوچندانی را برای خود تدارک دیده است. این سیاره گازی، 95 بار بیشتر از زمین جرم دارد و حجم آن 752 بار از زمین افزونتر است. چگالی آن برعکس خیلی کم و حدود 7/0 است دارای 30 قمر در اطراف حلقه با فواصل متفاوت قرار دارد. بطور متوسط یک میلیارد و چهارصد و بیست و هفت میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد، لیکن در حداکثر فاصله به 5/1 میلیارد کیلومتری از خورشید میرسد. این سیاره با سرعت 6/9 کیلومتر در ثانیه بر مدار خود به گرد خورشید در مدت 5/29 سال (10759 روز) میچرخد. سرعت گریز سیاره به 6/35 کیلومتر در ثانیه رسید. قطر این سیاره به 120 هزار کیلومتر میرسد. این سیاره به سرعت به دور خود میچرخد و یک شبانه روز آن 10 ساعت و 15 دقیقه در نواحی استوایی به طول میانجامد ولی نواحی قطبی آن به 10 ساعت و 40 دقیقه میرسد. ناحیه استوایی سیاره به علت سرعت زیاد حالت تورم پیدا کرده و نواحی قطبی آن پَخ در آمده است. به همین علت قطر استوایی آن 6/120 هزار کیلومتر و قطر قطبی آن 000/108 کیلومتر است. این سیاره علاوه بر تعداد زیادی قمر در اطراف خود، حلقههای زیادی آن را احاطه کرده است. دانشمندان معتقدند در سیارات که مواد موجود در حلقات به سبب گرانش داخلی، کمکم متراکم شده و قمر آن سیاره را ایجاد نموده است، لیکن هرگاه گرانش قویتر سیاره مانع از تراکم مواد درون حلقهها بشود، حلقه به صورت قمر در نخواهد آمد. دانشمندان وجود حلقات اطراف زحل را به این ترتیب توجیه میکنند: ـ حلقهها از بالای جو فوقانی سیاره شروع شده و تا حدود 230 هزار کیلومتری سیاره امتداد یافتهاند، ضخامت آنها نسبت به وسعت حلقهها بسیار ناچیز است (حدود 160 کیلومتر) این حلقات از قطعات یخ، (متان یخ زده ـ آب یخ زده و یخ خشک ) و هزاران هزار قطعه سنگ و سنگریزه تشکیل شدهاند. بزرگترین سیاره مشتری بزرگترین سیاره ی منظومه ی شمسی است . شما می توانید آن را در هر بخشی از سال بخوبی ببینید . این سیاره بسیار درخشان تر از هر ستاره ای به نظر می رسد . مشتری تقریبا" در هر دوازده سال یک بار به دور خورشید می چرخد اما مدت یک شبانه روز آن کوتاه است ، کمتر از ده ساعت طول می کشد مشتزی مانند زمین نیست . سطح آن از گاز تشکیل شده است . ما میتوانیم روی سطح مستری خط هایی را ببینیم که آن ها را کمر بند های خطی می نامیم . لکه ی سرخ بزرگی هم روی آن دیده می شود.که ناشی از طوفان بسیار بزرگی در گاز های جو مشتری است.مشتری 16 قمر دارد در میان آن ها 4 تا از بقیه بزرگتر اند یکی از آن ها گانیمد نام دارد که حتی از عطارد هم بزرگتر است.شما می توانید آن ها را با هر تلسکوپی ببینید. مریخ جومریخ: به طور کلی جو مریخ در مقایسه با جو زمین از پیچیدگی کمتری بر خوردار است زیرا در مریخ اقیانوسی وجود ندارد تا بر روی دما و تغییرات آن اثر بگذارد.و افزون بر آن جو بهرام لایه ای است بسیار نازک تر و رقیق تر از جو زمین ، به همین مناسبت به زودی گرم می شود و به سرعت دمای خود را از دست می دهد جومریخ کمتر از جو زمین است وبافشارجو در ارتفاع 30هزار متری سطح زمین برابری می کند . بدیهی است چنین فشاری به از دست رفتن تعادل ایستادگی مایعات کمک می کند،و با جابجایی سطح مواد گرد و غبار شدیدی را در جو پیرامون مریخ پراکنده می سازد . ترکیبات جو مریخ: 95% مریخ را دی اکسید کربن فرا گرفته است 20% دیگر را نیتروژن و بین 1تا 2 را هم آرگون اشعال کرده و بقیه مقدار کمی بخار آب ،مونوکسید کرین و اکسیژن و ازن اختصاص یافته است گاز های جو بهرام همانند زمین از رها شدن گاز های درونی که عامل اصلی آن آتش فشان هایی است،تولید گردیده اند منبع:http://www.astronomy.net.ms/ ماه کره ی ماه تنها قمر زمین است. میانگین فاصله ی ماه تا زمین 403،384 کیلو متر و قطر ماه 3،476 کیلومتراست. در سال 1969 برای نخستین بار افرادی به نام های نیل آرمسترانگ و باز آلدرین بر ماه فرود آمدند بر خلاف زمین ماه نه اب دارد ، و نه جو ، و نه حیات ، و نه میدان مغناطیسی.نمی توان گفت که ماه کاملا" غیر فعال است،زیرا( ماه لرزه) را باید نشانه ای از وجود نوعی حرکت در درون آن دانست . قطعا" ماه در دوران گذشته آتشفشان هایی داشته است اما اغلب حفره هایی را که در آن می بینیم نتیجه ی اصابت سنگ های آسمانی است که در اولین روز های شکل گیری آن به وقوع پیوسته .بعضی از این حفره ها عمیق اند مثلا" حفره ی نیوتون 800متر است. هنگامی که سفینه ی شوروی به نام لونا 3 از پشت ماه عکس می گرفت ، دانشمندان دیدند که روی پنهان ماه درست شبیه روی آشکار آن نیست . در آنجا تعداد حفره ها بسیار بیشتر بود اما به طور کلی از حفره های روی آشنای ماه کوچکتر بودند . قمرها بسیاری از سیارها قمر هایی دارند که به دور آن می گردند درست مانند ماه ما که به دور زمین میچرخد. بعضی از سیاره ها قمر های بسیار ی دارند. بعنوان مثال مشتری 39 قمر دارد. قمر ها انواع مختلفی دارند.گروهی از جنس سنگ هستند و گروهی از جنس سنگ همراه با مایع و یخ هستند.بسیاری مانند ماه ما کوه و دره هم دارند. متاًسفانه ما اطلاعات کمی در رابطه با آن ها داریم داریم زیرا از جزئییات آن عکس گرفته نشده است . زمین زمین سومین سیاره ی منظومه ی شمسی است.فاصله ی زمین از خورشید به اندازه ای است که کره دمای مناسبی را برای زندکی انسان ها ، گیاهان و جاندران فراهم می سازد . سیاره ی زمین از دور به رنگ آبی و سفید دیده می شود که وقتی به این سیاره نزدیک می شویم قسمت های آبی اقیانوس ها و قسمت های سفید ابر ها هستند. زمین سیاره ایست از مقدار بسیار زیادی از آب و تشکیل شده از انواع سنگ هاو دارای جویبا نیتروژن و اکسیژن زیاد است.این سیاره در فاصله ی 150000000کیلو متری از خورشید به دور آن می گردد. زمین از نظر فاصله در میان زهره و مریخ قرار دارد و جرو سیارات داخلی زمین محسوب می شوند ستاره ی صبح و غروب در بعضی مواقع سال درست قبل از طلوع خورشید یا بعد از غروب آن به راحتی می توانید زهره را با چشمان غیر مسلح ببینید . بسیاری از ستاره شناسان با توجه به زمان ظاهر شدن آن در اسمان آن را ستاره ی صبح یا ستاره ی غروب می نامند بعد از خورشید و ماه زهره درخشان ترین چیز در آسمان است. جو متراکم چو زهره بسیار ضخیم است . آن بیشتر از گاز های دی اکسید کربن ساخته شده است و آنقدر متراکم است که مانند یک وزنه ی بزرگ به سطح آن فشار می آورد . زهره این سیاره بسیار به زمین شبیه است ودر فاصله ی 108 کیلومتری به دور خورشید می چرخد در سطح نسبتا" سافش چندین منطقه وجود دارد که مانند قاره های روی زمین است