اقامت در هتلهای فوقالعاده و منحصر به فرد، خواسته تمام گردشگران و جهانگردان است. شاید به همین خاطر است که میتوان در گوشه و کنار جهان، هتلهایی را دید که تا مدتها، ویژگیشان زبانزد همگان باشد. در این مطلب مجموعهای از برترینهای صنعت هتل داری که به ترین های هتل داری معروف هستند را به شما معرفی می کنیم:
۱- بزرگترین هتل جهان:
این هتل با ۶ هزار و ۱۱۸ اتاقی که دارد اولین هتل جهانی در پاهانگ مالزی است و از نظر تعداد اتاق بزرگترین هتل جهان است. این هتل که از دو ساختمان کنار هم تشکیل شده است هر ساختمان آن ۲۸طبقه، ۱۱ رستوران و تعدای کافه دارد. این مجموعه در سال ۲۰۰۰ ساخته شد و تا سال ۲۰۰۸ زمانی که هتل پالاتزیو در لاس وگاس ساخته شد بزرگترین هتل جهان از نظر وسعت بود.
۲- قدیمی ترین هتل جهان:
هتل هوشی ریوکان در شهر کوماتسوی ژاپن با ۱۳۰۰ سال سابقه، قدیمی ترین هتل جهان نام گرفته است. هتلی با ۱۰۰ اتاق که هنوز هم نمایی از طرح های قدیمی خود را حفظ کرده است. از نکات جالب درباره این هتل، مدیریت انحصاری آن است که ۴۶ نسل از یک خانواده را شامل میشود.
۳- بلندترین هتل جهان:
برج رز که در شهر دبی در امارات متحده عربی قرار دارد همزمان به عنوان بلندترین ساختمان جهان و بلندتزین هتل جهان شناخته می شود. در ابتدا قرار بود ارتفاع این برج ۳۸۰ متر باشد اما با نظر مهندسین ارتفاع آن تا ۳۳۳ متر کاهش یافت. ساخت این مجموعه از سال ۲۰۰۴ شروع شد و در سال ۲۰۰۷ به پایان رسید. قبل از ساخت این هتل عنوان بلندترین هتل جهان متعلق به برج العرب با ارتفاع ۳۲۱ متر و ساختمان هتل ریونگیونگ در پیون یانگ کره شمالی با ارتفاع ۳۳۰ متر بود. نکته ی جالب این که در سال ۲۰۰۷ زمانی که ساخت این هتل به پایان رسید تا ماه دسامبر ۲۰۰۹ این هتل افتتاح نشد.
۴- گران ترین هتل جهان:
سونا، باشگاه ژیمناستیک ، حوض آبگرم ، رستوران های چند منظوره ، تخت خواب های متحرک ، فواره های داخل ساختمان، اتاق رسانه ، استخر خصوصی با نمای شهر و … امکاناتی هستند که این هتل ارائه می دهد. هزینه ی اقامت در یکی از اتاق های معولی این هتل بیش از ۴۰ هزار دلار برای یک شب است و تنها افراد ثروتمند در آن اقامت می کنند. اقامت در اتاق های مخصوص با امکانات ویژه چیزی در حدود ۱۰۰ هزار دلار خرج بر می دارد.
۵- سردترین هتل جهان:
اتاق هایی از یخ و برف، مزین به اشیاء و مجسمههای یخی، هتل یوکاسجاروی ( Juakksjarvi) سوئد را به عنوان سردترین هتل جهان معروف کرده است. فضاهای سرد این مجموعه تنها به اتاقهای آن ختم نمی شود، صومعهای یخی مخصوص ازدواج و مراسم غسل تعمید نیز از بخشهای ویژه آن به شمار میرود که تا به امروز مراسم گوناگونی در ان اجرا شده است. در رستوران این هتل نیز، غذاهای محلی سوئدی و اسکیموها را برای مشتریان خود فراهم میکند. سفرهای تفریحی با اسنو موبایل و سورتمه از دیگر بخشهای سرگرم کننده این هتلها به شمار میرود.
۶- زشت ترین هتل جهان:
بر اساس نظر کارشناسان، گردشگران و پاسخ نظر سنجی ها هتل ریونگ یونگ در کره ی شمالی زشت ترین هتل جهان است. نمای خاکستری رنگ این هتل و شکل عجیب آن دلیل اصلی کسب عنوان زشت هتل جهان برای این هتل است. این هتل ۱۰۵ طبقه دارد و ارتفاع آن به ۳۳۰ متر می رسد اما با این حال به عنوان بلندترین هتل جهان شناخته نمی شود. از سال ۲۰۰۸ یک بازسازی عظیم بر روی این هتل در جریان است و مسئولان این هتل امیدوارند که عنوان زشت ترین هتل جهان را از دست بدهند.
۷- کوچک ترین هتل جهان:
جزیره ی ال هیرو کوچک ترین و دورافتاده ترین جزیره ی جزایر قناری است. هتل پونتا که در این جزیره قرار دارد به عنوان کوچک ترین هتل جهان در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است. اندازه و مکان این هتل که بر روی یک جزیره ی آتش فشانی قرار دارد هر گردشگری را تحت تاثیر قرار می دهد.
مرد مسافر، از دور چشمش به مردی افتاد که در وسط بیابان نشسته و بر سر و روی خود میزند.
با خود گفت: باید نزدیکتر بروم تا ببینم چه اتفاقی برای این مرد بیچاره افتاده که اینطور بیقراری میکند.
مرد مسافر وقتی به مرد بیابانی رسید، دید که او کنار سگی مرده نشسته و گریه میکند.
مرد بیابانی میگفت: چه سگ خوبی بودی! روزها با من به شکار میآمدی و هر حیوانی را که با تیر میزدم، با زرنگی و چالاکی برایم میآوردی. شبها هم نگهبان خانهام بودی. وقتی که تو در حیاط خانه بودی، از هیچ چیز نمیترسیدم و با خیال راحت میخوابیدم... اشک مثل باران از چشمهای مرد بیابانی جاری بود.
او آنقدر سوزناک گریه میکرد که چشمهای مرد مسافر نیز پر از اشک شد. خم شد و با مهربانی دست مرد بیابانی را گرفت و او را از زمین بلند کرد.
بعد در حالی که گرد و خاک را از لباسهای او میتکاند گفت:عیبی ندارد. یک سگ دیگر پیدا میکنی و کارهایی را که این سگ بلد بود، به او هم یاد میدهی.
سگ حیوان باهوشی است. خیلی زود همه چیز را یاد میگیرد. بعد پرسید: راستی! چرا سگت مرد؟
مرد بیابانی دوباره شروع به شیون و زاری کرد و گفت: بیچاره در این بیابان بیآب وعلف، از گرسنگی مرد...
مرد مسافر با دلسوزی نگاهی به سگ مرده انداخت. اما ناگهان متوجه کیسهی بزرگی شد که مرد بیابانی بر دوش داشت.
پرسید: میخواهی کمکت کنم و کیسهات را برایت بیاورم؟
مرد بیابانی نگاه تندی به مرد مسافر انداخت و گفت: نه! خودم آن را میآورم.
مرد مسافر گفت: مگر در این کیسه چه داری؟
مرد بیابانی پاسخ داد؛ مقداری نان.
مرد مسافر مدتی با تعجب به مرد بیابانی خیره شد. بعد گفت: تو نان همراه خودت داشتی و آن وقت سگت از گرسنگی مرد؟! تازه، حالا که مرده برای او گریه هم میکنی؟
مرد بیابانی در حالی که کیسه نان را بر پشت خود جابهجا میکرد گفت: چه میگویی مرد؟ من برای این نانها کلی پول دادهام. چطور میتوانستم آنها را به یک سگ بدهم؟ ولی اشک مجانی است. برای اینکه علاقهام را به سگم نشان بدهم، تا بتوانم برایش اشک میریزم!
مرد مسافر دیگر چیزی نگفت: با تأسف سری تکان داد و به راه خود رفت.
اقتباس از: مثنوی مولوی