زمستان

سرگرمی،ورزشی،ادبی،طنز،زندگی نامه ی دانشمندان-اسطوره های ورزشی،اس ام اس،پادشاهان ایران و ...

زمستان

سرگرمی،ورزشی،ادبی،طنز،زندگی نامه ی دانشمندان-اسطوره های ورزشی،اس ام اس،پادشاهان ایران و ...

اس ام اس جدید اردیبهشت 90

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم

I can't clean you from my life never because you are pure, I can incarcerate you behind my lines for ever, & when you are absence I paint my colorless days with colors of your memory.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ... تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

I love solitude because it isn’t faithless…I love solitude because there isn’t any sham love in it…I love solitude because I experience…I love solitude because the God is alone too…I love solitude because…I will cry in waiting at my solitude hut & I will hide my waiting.

 

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

گفتی دوست دارم قلبم تندتر از همیشه تپید ، لبخند زدم وباورت کردم .با اینکه می دونستم لب ها دروغ می گن .با صدات نوازش کردی تپش قلبت روحس کردم !مهربونو پاک بود .نگاهت گرم ودلنشین !صدات آرامش دل !نفست بوی بهار عشق بود ! به تو تکیه کردم وآروم شدم با تو از همه چیز در امان بودم

You say you love me my heart beats faster, I smiled & believe you, but I knew that your lips are liar, you patted with your voice & I felt your heart beats, it was kind & pure, your glance was hot &  beautiful, your voice was solace of heart, your breathe smelled spring of love! I leaned to you and felt solace I was in safe with you.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

اگه یه روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنشه ،چشماتو ببند واون لحظه ای که اون کنارت نباشه رو به خطر بیار ،اگه چشمات خیس شد ،بدون داری به خودت دروغ می گی وهنوز دوسش داری

One day if you think absence of one is better that his existence, close your eyes and imagine the moment that he isn’t with you, if your eyes got wet, know that you are liar with yourself & you love him yet.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

هزار بار شنیدم دوستم داری! هزار بار شنیدی من بیشتر! هزار بار شنیدی تنهام نزار !هزار بار شنیدم کاش می تونستم ! هر هزار بار که خواستم به جواب برسم معادله ام یا حل نشد یا جوابش این نامساوی بود : دوستت دارم # رهایت می کنم ! ولی همون آخرین بار معادله را تو حل کردی ونتیجه این شد :

دوستت دارم =  میرم =  برای همیشه تنهات می زارم

Thousands of times I heard you love me, thousands of times you heard I love you more, thousands time you heard "don’t leave me" & thousands of times I heard "I wish I can". Every thousand of times that I want to solve this equation it didn’t be solved or that’s answer was this: I love you # I leave you. But that last time you solved equation & answer was this:

I love you = I will die  = I will leave you for ever.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

هیچ وقت گریه نکن چون هیچکس لیاقتش رو نداره ! اون کسی هم که داره طاقتش رو نداره !

Don’t cry never because no one has attitude of your crying, & who has this attitude doesn’t have patience of your crying.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

ما آدما همیشه صداهای بلند می شنویم ،پررنگ ها را می بینیم ،وکارهای سخت و دوست داریم ! غافل از اینکه خوب ها آسون میان ،بیرنگ می مونن ،بیصدا می رن

Always we hear just load voice, we see the chromatic, we love hard works, alas that the goods come easy, stay colorless, leave voiceless.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

در دنیا همه چیز دوست داشتنی است اما برای دنیا شتاب نکن که مقصد خاک است

In this world everything id loveable but don’t hurry for this world because the destination is soil.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

پرسید چون دوستم داری بهم نیاز داری ؟ یا چون بهم نیاز داری دوستم داری ؟ بهش گفتم : چون دوستت دارم بی نیاز ترینم

He asked you need me because you love me or you love me because you need me? I told him: I am needless of all because Il love you.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

یک نفر ... یک جایی ... یک وقتی ... تمومه رویاهاش لبخند تو بود ! پس یه جایی یه وقتی با یه لبخند یادش کن

One…in one place…in one moment…all dreams was you laughing! So in one place in one moment remind him with one smile.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

همیشه از خوبی های آدم ها برای خودت یه دیوار بساز .پس هر وقت در حقت بدی کردند فقط یه آجر از دیوار بردار بی انصافیه اگه دیوارو خراب کنی

Always make a wall for yourself with the wellness of others, so when they treat bad pick up just one brick this isn’t justice  that you destroy all wall.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

به شانه ام زدیکه تنهاییم را تکانده باشی!!!
به چه دلخوش کنم؟؟
تکاندن برف ازروی ادم برفی؟؟؟

You hit my shoulders to shake my solitude!!!

I should keep my heart happy for what??

Shaking the snow from the snowman???

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

گرامی‌ترین و زیباترین‌ها در جهان،
نه دیده می‌شوند و نه حتی لمس می‌شوند،
آنها را تنها در دل باید لمس کرد.
«هلن کلر»

The most dear & beautiful in the world

Doesn't be seen & doesn't be touched

You should touch them just in your heart

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

شل سیلور استاین :
درون تو صدایی هست که تمام روز در وجود تو زمزمه می کند؛
حس می کنم این درسته، می‌دانم این یکی غلطه.
نه معلم، نه واعظ، نه پدر و مادر، نه دوست و نه هیچ آدم عاقلی
نمی تواند بگوید چه چیز درست است و چه چیز غلط.
تنها به صدای درونت گوش کن!

There is a voice in you that all day croons in you

I feel this is true, I know this is wrong

Even a teacher or a preacher, mother or father ,friend or any wise person

Can't tell you what is true & what is wrong

Just listen to your inside voice.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

زنها هرگز نمیگویند ترا دوست دارم
ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری
بدان که درون آنها جای گرفته ای.
(رو شفوکو)

The women never say I love you

But when they asked you: do you love me?

Know that you are in their heart.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

بیاییدکمترخطوط قلبمان را اشغال نکنیم. شاید خداپشت خط باشد

Try to make our heart line less busy may the God is calling us.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود

When a pigeon begins to be friend with the rooks its plumes stay white but its heart got black.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

When you break ones proud, when you destroy ones wishes palace, when you stifle ones hope candle, when you be blind for a body, when you even close your ears to not hearing the voice of a proud that is breaking, when you see the God but don’t see his slave, I want to know you rise your hand to which sky to pray for your luck?

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند.
(مونتسکیو)

The human if just want to be lucky he will be successful, but if he wants to be more lucky than others this is difficult because he imagine the others more lucky than what they are.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

قاصدک حرف دلم را تو فقط می دانی ، نامه عاشقیم را تو فقط می خوانی ،  قاصدک هیچ کس با من نیست ، همه رفتند ، تو چرا می مانی ؟؟

O dandelion just you know my heart word, just you read my amorous letter,o dandelion no one is with mw, all left, why you stay??

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !

I remember that you tell me:

Beware this love!

Just some moment look at this water

Water is mirror of passing love

You that today your eyes are looking at worry eyes

Tomorrow your heart will be with others

To forget leave this city!

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

نون و پنیر و چایی ، قصه ی آشنایی ،
الهی یاد نگیری ، هرگز تو بی وفایی ،
روی گلهای نرگس ، با یه مداد قرمز ،
هزار دفعه نوشتم ؛ زندگی بی تو هرگز !

Bread & cheese & tea, story of familiarity

I wish you don’t learn to be faithless never

On the amaryllis flowers with a red pen

I wrote thousands of times: living without you never ever!

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

عزیزتر از آنی که بگویم دوستت دارم ،
محبوب تر از آنی که بگویم می خواهمت ،
نمی گویم مال من باش!
فقط گاهی به یادم باش !

You are dearer that I say: I love you

You are more popular than I say I want you

I don’t say be mine

Just sometimes remember me!

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

کاش به زمانی برگردم
که تنها غم زندگی ام
شکستن نوک مدادم بود...

I wish I could go back to the time

That my just grief

Was breaking my pencil nib…


//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

گر مذهب مردمان عاقل داری
یک دوست بسنده کن که یک دل داری

If you are wise

Choose one friend because you have one heart

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود

Who is alive we should help him when is alive

It has no advantage to lave his tomb with water.

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی
هرکه را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم
راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی
عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم

I didn’t tell my heart secret any one because I have no confidant

All ones who I know as a confidant made me infamous at last

I told my heart secrets to the water to not tell anyone

At last I be just word of fishes

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

وفا رو از ماهی یاد بگیر
که وقتی از آب در میاد ؛ میمیره
نه از زنبور که وقتی از گلی خسته میشه ؛
میره سراغ یه گل دیگه...

Learn the faith from the fish

When he fall outside of water died

Not from a bee that when he be tired of a flower

Search others…

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

نمی دانم چرا این گونه است؟
وقتی نگاه عاشق کسی به توست
میبینى اما، دلت بسته به مهر دیگرى است
بی اعتنا می گذرى و
عاشقانه به کسى می نگرى...
که دلش پیش تو نیست؟!!

I don’t know why it is such this

When a lover look at you

You saw but you love another one

You pass inattentive

& you look at one that…

Doesn’t love you!!!

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

می دونم هرجا که باشی
دل تو اهل همین جاست
واسهء من و تو اینجا
اول و آخر دنیاست

I know where you are

Your heart is here

For me & you

Here is begin & end of world

 

همه دنیا رو نامردا گرفتن
وفا رو از شما مردا گرفتن
خبر اومد که مجنون و پریشب
با سه تا لیلی گرفتن

The dastards are everywhere in the world

The faith is been divested from the men

It is a news that last night

The Majnun was been seen with 3Leyli

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\

جواب قبلی

ANSWER!
همه دنیا رو نامردا گرفتن؟
نه لیلی جان وفا از ما گرفتن !
به مجنون گفت خواهم از تو اینها:
یکی خونه، یکی ماشین، یه ویلا !!!
بگفتا از کجا آرم چنین را ؟
بگفتش من چه دانم، جیب بابا !
دریغ از جیب بابا چون نباشد ...
گناهش گردن مجنون نباشد
از آن پس رفت هی دنبال لیلی
یه لیلی و دو لیلی و سه لیلی ...

//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\//\\

The dastards are everywhere in the world

O Leyli we are been divested from faith

Leyli told Majnun: I want these

A house, a car a villa

Majnun said: how can I find these?

Leyli : I don’t know from your father

My father doesn’t have

Majnun is innocent

From that time he searched Leylies!

1Leyli, 2Leyli, 3Leyli …

کره شمالی

تاریخ کره به عصر مفرغ بر می‌گردد. در سال ۱۹۴ قبل از میلاد یک سردار فراری چینی به نام ویمن قدرت را به دست گرفت ولی چندی نینجامید که امپراتوری هان در چین حکومت وی را سرنگون ساخت و کره جزئی از امپراتوری چین گردید. کره در ۱۰۸ قبل از میلاد به چهار مستعمره مجزای چین تقسیم شد. در حدود سال ۳۵۰ میلادی سه دولت سلطنتی در شبه جزیره کره تشکیل یافت که عبارت بودند از: سیلا، پائگ چه و کوگوریو که در میان آنها دولت سیلا از اقتدار بیشتری برخوردار بود. در همین ایام آئین بودائی رواج یافت. دولت سیلا موفق شد به کمک چین پائگ چه را در سال ۶۶۰ و کوگوریو را در سال ۶۶۸ به خاک خود منضم نماید. در سال ۶۷۶ میلادی کشور متحد جدید توانست قوای چین را از خاک کره بیرون رانده و کنترل کامل شبه جزیره کره را در دست گیرد.

در تمام این دورانها اشراف و خاندان سلطنتی امور کلی و کنترل کشور را به عهده داشتند. در سال ۹۱۸ میلادی بار دیگر فرمانروایی به نام وانگ کون توانست حکومت واحدی را در شبه جزیره کره تشکیل دهد و نامش را کوریو گذاشت. لیکن این حکومت نیز چندی بعد همچنان تحت نفوذ اعیان و اشراف ایالات مختلف که از اعقاب کشور سیلا محسوب می‌شدند قرار گرفت. با این همه حکومت کوریو تا سال ۱۲۳۱ به طول انجامید تا آنکه در آن سال قوم مغول کشور را تصرف کرد و به دنبال آن آئین کنفسیوس در کره رواج یافت. در سال ۱۲۶۰ حکومت مغولان پایان یافت و حکومت کوریو دوباره برقرار گشت. پیروان دین کنفسیوس به تدریج در دستگاههای دولتی راه یافتند و سرانجام در سال ۱۳۹۲ میلادی به ریاست ژنرال ئی‌سونگ گی به حکومت کوریو پایان دادند و از این زمان سلسله‌ای که تا سال ۱۹۱۰ در کره حکومت راند کنترل کشور را در دست گرفت. ۲۶ پادشاه در طی حکومت این سلسله به قدرت رسیدند و پایتخت آنان شهر هان‌یانگ (سئول امروزی) بود.

در قرون پانزدهم و شانزدهم کره از نظر علمی و فرهنگی به پیشرفتهای شایانی رسید. در زمان حکومت این امپراتوری آئین کنفسیوس رسمیت یافت. در سال ۱۵۹۲ ژاپنیها به کره لشکرکشی کردند ولی حکومت با کمک چینیها حمله آنان دفع کرد. در اوایل قرن هفدهم کره تابع دولت چین شد ولی چنان از رابطه با دیگر کشورهای خارجی ابا داشت که به مملکت (پادشاهی) منزوی معروف شد.

در قرن نوزدهم استثمار مردم توسط اشراف شدت گرفت. از نیمه دوم همان قرن علاقه کشور ژاپن به این سرزمین جلب شد. در سال ۱۸۷۶ سرانجام بنادر کره بر روی کشتیهای تجارتی خارجی گشوده شد. این امر با انعقاد یا معاهده تجاری اجباری با ژاپن صورت گرفت و کمی بعد آمریکا و ممالک اروپایی وارد داد و ستد با کره شدند. این عمل نهایتاً منجر به دخالت دول خارجی در امور داخلی کره شد. پس از پیروزیهای ژاپن در نخستین جنگ با چین(۹۵- ۱۸۹۴) و در جنگ با روسیه (۵- ۱۹۰۴) کره به کلی تحت استیلای ژاپن قرار گرفت. امپراتور کره خواست با اعزام هیئتی به لاهه مملکت خود را از زیر نفوذ کشور ژاپن بیرون بیاورد. ولی با کشف این موضوع مجبور به استعفا گردید و پسرش سون جونگ آخرین امپراتور سلسله یی به پادشاهی رسید.

در خلال سالهای ۱۰- ۱۹۰۵ مبارزه بر ضد حکومت ژاپنیها ادامه داشت. در سال ۱۹۱۰ کره رسماً به امپراتوری ژاپن ملحق شد. ژاپن صنایع جدید و خطوط آهن را در آنجا احداث کرد اما این امر نتوانست جلوی آزادی طلبی کره‌ایها را بگیرد.

در اوایل مارس ۱۹۱۹ به دنبال فوت آخرین امپراتوری کره یک گردهمایی عظیم با شرکت ۲ میلیون تن در سئول برگزار شد و طی آن کره‌ایها خواستار استقلال شدند. در طی این گردهمایی برخوردهای خونینی میان قوای ژاپنی و مزدوران کره‌ای آنها با اجتماع کنندگان صورت گرفت که منجر به قتل و مجروح شدن ۲۳۰۰۰ تن و دستگیری بیش از حد ۴۷۰۰۰ تن گردید. در ماه آوریل همان سال رهبران استقلال طلبان از جمله سینگمان ری آن چانگ هوو کیم کو دولت موقت کره را در شهر شانگهای چین تشکیل دادند. ژاپنیها با نهایت قدرت استیلای خود را بر کره حفظ نمودند و سرمایه‌دارانش را به غارت این سرزمین شدت بخشیدند.

در زمان دومین جنگ چین و ژاپن و جنگ جهانی دوم پایه‌های نفوذ ژاپن در کره به سستی گرائید. در ابتدای جنگها که شانگهای به تصرف ژاپن در آمد دولت موقت کره از آنجا متواری گردید. در طی جنگ جهانی دوم، دول آمریکا، چین و انگلیس به ملیون کره وعده استقلال دادند. نیروهای استقلال طلب کره‌ای در سراسر چین پخش شدند و در سال ۱۹۴۲ به ژاپن اعلام جنگ دادند. این نیروها با قوای متفقین در کره همکاری کرده و تا زمان تسلیم ژاپن در سال ۱۹۴۵ به جنگ ادامه دادند.

در فوریه و ژانویه سال ۱۹۴۵ به ترتیب کنفرانسهای بین‌المللی تایلا(در کریمه) و پوتسدام تشکیل و کره به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. قسمت شمالی در تصرف روسها و قسمت جنوبی در اشغال آمریکاییها بود. مدار ۳۸ نیز به عنوان مرز دو کره تعیین گردید تا اینکه بعد مجدد متحد شوند. ولی همکاری دو دولت عملی نبود زیرا در ناحیه شمال رهبری را کمونیستها به عهده داشتند و در جنوب طرفداران غرب بر سر کاربودند. عاقبت در سال ۱۹۴۸ تقسیم کره به دو کشور صورت رسمی یافت و دو حکومت کره شمالی (جمهوری دموکراتیک خلق کره) و کره جنوبی (جمهوری کره) بر قرار گردید.

تا اواسط سال ۱۹۴۹ سربازان خارجی از هر دو کره خارج شده بودند. کره شمالی دارای حکومت کمونیستی به رهبری کیم ایل سونگ شد که اکنون پسر او کیم جونگ ایل رهبری کره را به عهده دارد.

به دنبال تحریک دامنه‌دار آمریکا در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۵۰ به خاطر اتحاد مجدد، کره شمالی به کره جنوبی حمله ور شد. هفت لشکر پیاده و یک تیپ تانک عملیات را آغاز کردند. سازمان ملل متحد (تحت فشار آمریکا) دست به کار گردید و در همان روز شورای امنیت قطعنامه‌ای را تصویب کرد که طی آن خواستار توقف جنگ و عقب نشینی کره شمالی به شمال مدار ۳۸ شد.

در ۲۷ ژوئن، شورای امنیت سازمان ملل متحد به پیشنهاد آمریکا تصویب کرد که نیروهای چند دولت عضو آن سازمان جهت مقابله با حمله کره شمالی به کره جنوبی بشتابند. به دنبال این تصمیم آمریکا و ۱۵ کشور دیگر نیروهای نظامی خود را برای شرکت در جنگ اعزام داشتند. ژنرال دوگلاس مک آرتور تا سال ۱۹۵۱ فرماندهی نیروهای سازمان ملل را به عهده داشت. در این مدت نیروهای کره شمالی با سرعت زیادی در حال پیشروی در خاک کره جنوبی بودند. در روز ۲۸ ژوئنو سئول به دست آنان سقوط کرد. پنج روز پس از حمله تردیدی باقی نماند که شکست نهایی از آن نیروهای کره جنوبی و متحدش به خصوص آمریکاست. از این رو آمریکا سواحل کره را محاصره کرده و شروع به بمباران مناطق صنعتی و مسکونی کره شمالی نمود. در تمام این مدت تلفات سنگینی به متحدان وارد می‌شد تا اینکه نیروهای تازه نفس وارد جنگ شدند. بر روی هم در هفته‌های اول جنگ نیروهای کره جنوبی و آمریکا به اطراف شهر پوسان در منتهای جنوب شرقی شبه جزیره کره عقب رانده شده بودند. به تدریج میزان نیروهای آمریکایی افزوده گشت تا حدی که ورق به ضرر کره شمالی برگشت. در روز پانزدهم سپتامبر ۱۹۵۰ نیروهای آمریکایی در اینچون واقع در ساحل غربی کره جنوبی پیاده شده و طی حمله‌ای برق آسا شهر سئول را اشغال کردند سایر قوای متحدین نیز دست به تعرض زده و کمونیستها به سوی شمال عقب نشینی کردند. قوای سازمان ملل به سوی نواحی شمالی پیش رفتند و در روز دهم اکتبر شهر پیونگ یانگ پایتخت کره شمالی به دست آنان افتاد. در شانزدهم اکتبر نیروهای کره جنوبی به مرز منچوری رسیدند و ظاهراً پیروزی برای آنان تکمیل گشته بود. اما ناگهان چین کمونیست به عنوان دفاع از منچوری در صحنه نبرد به نفع کره شمالی وارد گشت. سربازان چینی در آغاز به صورت داوطلب در جبهه‌ها حضور داشتند اما لشکرهای منظم آنان بعدها وارد عمل شدند و در ماه نوامبر ضربات شدیدی بر نیروهای آمریکایی وارد آوردند. از همین ماه عقب نشینی سپاهیان سازمان ملل آغاز شد و ادامه یافت. تا روز سوم دسامبر ۱۹۵۲ سئول بار دیگر به دست نیروهای چینی و کره شمالی افتاد. حمله متقابل نیروهای آمرکایی سرانجام موجب تسلط دوباره آنان در بیست و هفتم آوریل سال ۱۹۵۱ بر سئول گردید. در این بین ژنرال مک آرتور از فرماندهی متحد برکنار و ژنرال ریجوی جانشین وی گردید (دلیل این عمل طرح مک آرتور برای بمباران اتمی مرز چین با کره شمالی به خاطر جلوگیری از ورود سیل سربازان چینی بود). به دنبال آخرین حمله تعرضی کمونیستها که در ۱۶ مه صورت گرفت و سئول سقوط کرد نیروهای سازمان ملل به حمله نهایی دست زده و سئول را دوباره اشغال کردند. از ماه ژوئن تلاش برای مذاکره میان طرفین آغاز گردید. با این حال جنگهای کوچکی همچنان در جریان بود که تلفات سنگینی بر جای نهاد. در این مدت تنها سربازان چین به یک حمله شدید دست زدند. مذاکرات ترک مخاصمه ادامه یافت و سرانجام در ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۳ پیمان آتش بس جنگ کره امضاء شد. وضع دو کره نسبتاً به همان وضع سابق ماند. این جنگ بر روی هم خرابیها و خسارات و تلفات فراوان به بار آورد و بسیاری از تأسیسات صنعتی و شهرها در ضمن آن ویران شد. تلفات نیروهای سازمان ملل و کره جنوبی به ۷۴۰۰۰ کشته(۵۴۲۴۶ آمریکایی) و ۲۵۰۰۰۰ زخمی (۱۰۳۲۸۴ آمریکایی) و ۸۳۰۰۰ (اکثر آمریکایی) مفقود‌الاثر و اسیر رسید. تعداد کشته شدگان و زخمیان چینی ۹۰۰۰۰ تن و کره شمالی نیز ۵۲۰۰۰ نفر بوده‌است. در ضمن حدود ۴۰۰۰۰۰ غیر نظامی نیز در طی این جنگ کشته شدند. پس از پایان جنگها، دولت کره شمالی با استفاده از منابع سرشار از این سرزمین دست به اجرای برنامه‌های وسیعی برای صنعتی سازی و ترمیم کشور زد. با کمک چینیها و روسها خطوط آهن و کارخانه‌ها از نو ساخته شدند. برنامه پنج ساله‌ای که در سال ۱۹۵۸اعلام گشت با مشکلاتی رو به رو شد درسال ۱۹۶۰ برنامه‌ای برای صنعتی کردن بیشتر کشور اعلام شد.

در ۱۹۶۱ کره شمالی پیمانهای نظامی با شوروی و چین منعقد ساخت. کره شمالی بارها به علت حضور سربازان آمریکایی در کشور کره جنوبی، پیشنهاد برای مذاکرات اتحاد دو کره را رد کرده‌است.

سیاست

حکومت این کشور جمهوری دموکراتیک (سوسیالیستی) است. قوه مقننه از یک مجلس قانون گذاری به نام مجلس عالی خلق با ۵۷۹ عضو (برای ۴ سال) تشکیل یافته‌است.قدرت اصلی قانون گذاری در دست کمیته مرکزی حزب کارگر(حزب کمونیست) است[نیازمند منبع]. قانون اساسی موجود در سال ۱۹۷۲ تدوین شده و بر اساس آخرین تقسیمات کشوری‘ کره شمالی از ۹ استان‘ ۴ شهرداری و ۲ شهر بزرگ تشکیل گردیده که هر کدام زیر نظر یک شورای منتخب مردم اداره شده و مشخصات استان‌های آن به شرح زیر است:

نام مساحت(کیلومترمربع) مرکز پیونگان جنوبی ۱۳۰۰۰ ساین نی پیونگان شمالی ۱۲۰۰۰ سینوئیجو چاگانگ ۱۶۰۰۰ کانگیه کانگوون ۱۰۷۵۰ ونسان هامگیونگ جنوبی ۱۷۵۰۰ هام هونگ هامگیونگ شمالی ۱۶۰۰۰ چونگجین هوانگهائه جنوبی ۷۵۰۰ هائجو هوانگهائه شمالی ۸۴۰۰ ساریوون یانگانگ ۱۴۰۰۰ هیه سان فعالیت احزاب در کره شمالی محدود بوده و تنها حزب قانونی آن حزب کارگر است. کره شمالی در سال ۱۹۴۵ مستقل شده و روز ملی آن نهم سپتامبر است. عضوسازمان ملل است و در سازمانهای زیر نیز عضو است: فائو‘ اونکتاد‘ یوپو‘ وهو‘ ومو‘ اتحادیه بین المجا لس جنبش عدم تعهد کومکون(به عنوان ناظر)[نیازمند منبع].

تقسیمات کشوری

North Korea 1996 CIA map.jpg

استان‌های کشور کره شمالی از این قرارند: (نام کره‌ای آنها نخست به خط هانجا (خط چینی کره‌ای) و سپس به خط هانگول (خط بومی کره‌ای) در درون پرانتز آمده‌است).

کره شمالی با ۱۲۰۵۶۸ کیلومتر مربع وسعت(نود و سومین کشور جهان) در نیمکره شمالی در شرق قاره آسیا در کناره غربی دریای ژاپن و شرق خلیج کره و در همسایگی کشورهای کره جنوبی در جنوب چین در شمال و شمال غربی و روسیه در شمال شرقی واقع شده‌است. کره شمالی کشوری کوهستانی است که کوه‌ها در تمام نقاط آن کم و بیش پراکنده‌اند و جلگه‌ها بیشتر در کرانه‌های غربی و نیز در برخی نواحی ساحل شرقی واقع شده‌اند. از جمله رودهای آن می‌توان تومن‘ یالو‘ چونگچون‘ توئه دونگ و یسونگ را نام برد. جنگلها پهنه وسیعی از آن را پوشانده‌اند. آب و هوای آن در نواحی شمالی معتدل و در سایر نواحی گرم و مرطوب است. قله پائکتو(۲۷۴۴ متر) بلندترین نقطه آن است و رود یالو(۸۰۰ کیلومتر) طویل‌ترین رود کره شمالی است. پایتخت این کشور شهر پیونگ یانگ(۱۵۰۰۰۰۰ نفر) بوده و پرجمعیت‌ترین شهرها عبارت‌اند از: هام هونگ(۴۸۴۰۰۰)‘ چونگجین(۳۰۶۰۰۰)‘سینوئیجو(۳۰۰۰۰) و ونسان(۲۷۵۰۰۰ نفر).

بنادر

بنادر مهم کره شمالی عبارت‌اند از: چونگجین‘ هام هونگ‘ ونسان در سواحل دریای ژاپن و نامپو در سواحل خلیج کره.

اقتصاد

واحد پول آن وون(W)=۱۰۰ چون برابر با ۱۰۱ ریال است و هر ۸/۰ آن معادل یک دلار است.تولید ناخالص داخلی آن ۴۰ میلیارد دلار است.حدود ۲۰ میلیون نفر نیروی کار آن را تشکیل می‌دهند که حدود ۳۷٪ آن در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت هستند.

صادرات کره شمالی مواد اولیه و برخی تجهیزات نظامی است و در مقابل مواد نفتی، زغال کک، ماشین آلات و مواد خوراکی وارد می‌کند.عمده تجارت این کشور با کشور های چین و روسیه ‌است.[۱]

کره شمالی همواره با کمبود مواد غذایی روبرو بوده‌ است.در دهه ۹۰ میلادی قحطی مواد غذایی جان دست کم ۱ میلیون تن را در این کشور گرفت.حدود یک سوم زنان و کودکان کره شمالی با سوء تغذیه روبرو هستند.[۲]

مردم

جمعیت این کشور حدود ۲۳ میلیون و ۴۷۹ هزار نفر یا میانگین سنی ۳۳ سال است. امید به زندگی برای زنان در بدو تولد ۷۵ و برای مردان ۶۹ سال است. آماری از مبتلایان به ایدز در این کشور در دست نیست. مردم این کشور به طور سنتی پیرو بودا هستند. زبان رسمی در این کشور کره‌ای است.[۳]

فرهنگ

اکثریت نژادی آن را کره‌ایهایی شامل می‌شوند و مردم آن عمدتاً پیرو آئینهای بودائی‘ چوندوکیو‘ کنفوسیوسی و مسیحی هستند.[۴]

وضعیت حقوق بشر

  • درپی سیلهای متعدد وبروز قحطی و خشکسالی در دهه نود درحدودششصد هزارنفر جان خودرااز دست دادند.[۵]
  • دولتهای غربی جامعه کره شمالی را جامعه‌ای به شدت طبقاتی و برپایه روابط خویشاوندی وارتباطات سیاسی توصیف می‌کنند.[۶]
  • بنا بر گفته دولت آمریکا شهروندان کره شمالی اجازه عبورومرور آزاد چه درداخل وچه سفر به خارج از کشور راندارند.[۷]
  • بعضی از پناهندگان اهل کره شمالی داستانهایی مبتنی بر بهره کشی بدنی، سقط جنین وبچه کشی در زندان‌های کره شمالی نقل می‌کنند.[۸]
  • کره شمالی دیکتاتورترین کشور جهان در فهرست دموکراسی واحد اطلاعات اکونومیست است.[۹]
  • در کره شمالی جشنوارهایی پرهزینه به نام بازیهای توده در تجلیل از رهبر این کشور برگزارمیشود که به مدت شش شب پیاپی درهفته وبه مدت دوماه برگزار می‌شود.دراین نمایشها صد هزارشرکت کننده ازجمله رقاصها وژیمناست‌ها به اجرای نمایش می‌پردازند.[۱۰]
  • هنوز هم اردوگاه مخوف گولاگ در آن وجود دارد.
  • تا کنون بین ۷۰۰ هزار تا سه ملیون و پانصد هزار نفر در این کشور اعدام شده‌اند. اعدام میتواند حتی به دلیل یک تماس تلفنی ساده با خارج از کشور یا احتکار مواد غذایی صورت گیرد. این اعدام‌ها گاها در استادیوم‌های ورزشی در حضور هزاران تماشاگر انجام میشود.[۱۱]