برای کیک قهوه فنجانی با کرم شکلاتی روی آن.
زمان تهیه: 20 دقیقه
زمان پخت: 15 دقیقه برای 12 نفر
175 گرم آرد ، 115 گرم کره ، 175 گرم شکر ، 3 عدد تخم مرغ بزرگ، 5 میلی گرم قهوه اسپرسو ، 75 گرم گردوی خشک شده
مواد لازم برای تهیه شربت :
30 میلی گرم قهوه اسپرسوی داغ
50 گرم شکر مواد لازم برای رویه کیک
100گرم خامه
50گرم شکلات شیری ذوب وخنک شده
طرز تهیه فر را روی درجه 180 سانتیگراد از پیش گرم کنید.
آرد، کره، شکر و تخم مرغ ها را در یک ظرف بزرگ ریخته خوب هم زنید تا نرم و روان شوند. تکه های گردو و قهوه را آهسته به مخلوط اضافه کنید. به اندازه یک قاشق غذاخوری از مخلوط را روی هر کدام از دوازده کاغذ مخصوص کیک ریخته و و به مدت 15 دقیقه در فر قرار دهید و بگذارید سفت شده و پف کنند. وقتی کیک ها هنوز در فر هستند، قهوه اسپرسو و شکر را با هم ترکیب کنید و به محض اینکه کیک ها را از فر بیرون آوردید چند قسمت از کیک ها راسوراخ کنید و شربترا درون آن ها بریزید و بگذارید سرد شوند. 5-برای تهیه رویه کیک، خامه و شکلات ذوب و خنک شده را با هم ترکیب کنید و خوب هم زنید تا نرم شوند سپس ترکیب بدست آمده را روی کیک بمالید و هر کدام از کیک ها را با گردوهای نصف شده تزیین کنید.
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.
خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…
خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد
خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده
او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم